دفاع در عمق چیست؟

دفاع در عمق یک استراتژی امنیتی است که از چندین لایه محافظتی برای حفاظت از داراییهای یک سازمان استفاده میکند. ایده اصلی این است که اگر یک لایه دفاعی شکسته شود، لایههای اضافی به عنوان پشتیبان عمل میکنند تا اطمینان حاصل شود که تهدیدات در مسیر خود متوقف میشوند. دفاع در عمق نه تنها آسیبپذیریهای سختافزاری و نرمافزاری، بلکه خطاهای انسانی و سهلانگاری را نیز پوشش میدهد، زیرا این عوامل اغلب باعث نقض امنیتی میشوند.
تهدیدات سایبری امروزی به سرعت در حال رشد و پیچیدهتر شدن هستند. دفاع در عمق یک رویکرد جامع است که از ترکیبی از ابزارهای امنیتی پیشرفته برای محافظت از نقاط پایانی (endpoints)، دادهها، برنامهها و شبکههای یک سازمان استفاده میکند. هدف این استراتژی جلوگیری از تهدیدات سایبری قبل از وقوع است، اما یک استراتژی دفاع در عمق قوی همچنین میتواند حملات در حال انجام را خنثی کرده و از آسیبهای بیشتر جلوگیری کند.
ابزارهایی مانند نرمافزارهای ضدویروس، فایروالها، دروازههای امن و شبکههای خصوصی مجازی (VPN) به عنوان دفاعهای سنتی شبکههای سازمانی شناخته میشوند و قطعاً در استراتژی دفاع در عمق نقش مهمی ایفا میکنند. با این حال، اقدامات پیشرفتهتری مانند استفاده از یادگیری ماشین (ML) برای تشخیص ناهنجاریها در رفتار کارمندان و نقاط پایانی نیز اکنون برای ایجاد قویترین و کاملترین دفاع ممکن به کار گرفته میشوند.
محیط کار و چشمانداز تهدیدات در حال تغییر
امروزه با افزایش تعداد کارمندان دورکار و وابستگی بیشتر سازمانها به خدمات مبتنی بر ابر، نیاز به دفاع در عمق بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. با کار کردن کارمندان از خانه، سازمانها باید خطرات امنیتی مرتبط با استفاده کارمندان از دستگاههای شخصی و اتصال به شبکههای Wi-Fi خانگی برای دسترسی به شبکه سازمانی را مدیریت کنند.
حتی با وجود منابع فناوری اطلاعات (IT)، آسیبپذیریهای ذاتی در دستگاههایی که هم برای کار و هم برای استفاده شخصی به کار میروند، توسط مجرمان سایبری مورد سوءاستفاده قرار میگیرند. علاوه بر این، با افزایش استفاده شرکتها از برنامههای میزبانی شده در ابر (SaaS)، که بسیاری از آنها برای عملیات سازمان حیاتی هستند، حفظ حریم خصوصی و امنیت دادههایی که از طریق وبسایتها وارد میشوند، به چالشی بزرگ تبدیل شده است.
دفاع در عمق شبیه به امنیت فیزیکی است
مفهوم دفاع در عمق تفاوتی با امنیت فیزیکی، مانند امنیت ساختمان یا شروع کار در یک محیط اداری، ندارد. امنیت ساختمان لایههای متعددی دارد که برخی از آنها ممکن است اضافی به نظر برسند:
– یک کارمند از کارت کلید برای ورود به ساختمان استفاده میکند.
– یک نگهبان امنیتی در لابی نظارت میکند.
– دوربینهای امنیتی تمام حرکات در لابی، هر طبقه و آسانسور را ضبط میکنند.
– پس از رسیدن به طبقه مورد نظر، کارمند باید از کارت کلید خود برای باز کردن در ورودی به طبقه اداری استفاده کند.
– پس از رسیدن به میز کار، کارمند کامپیوتر خود را روشن کرده و با وارد کردن رمز عبور و کد چهار رقمی موقت (احراز هویت دو مرحلهای) به شبکه شرکت وارد میشود.
اینها تنها نمونههایی از مراحل امنیتی هستند که یک کارمند باید برای شروع کار روزانه خود انجام دهد. برخی از این اقدامات ممکن است غیرضروری به نظر برسند و برخی ممکن است قویتر از دیگران باشند، اما در کنار هم، آنها مشابه استراتژی دفاع در عمق هستند که در سازمانها اجرا میشود.
مشکلات رایج امنیت سایبری
برخی از مشکلات رایجی که سازمانها در اجرای استراتژی امنیت سایبری با آن مواجه هستند عبارتند از:
– نرمافزارهای ضد بدافزار بهروزرسانی نشدهاند یا روی همه دستگاهها نصب نشدهاند.
– کارمندان آموزش ندیدهاند و قربانی حملات فیشینگ میشوند.
– وصلههای نرمافزاری بهروزرسانی نشدهاند یا نادیده گرفته میشوند.
– سیاستهای امنیتی اجرا نمیشوند یا حتی توسط کارمندان شناخته شده نیستند.
– رمزنگاری وجود ندارد یا به درستی پیادهسازی نشده است.
– کارمندان دورکار به شبکههای ناامن، مانند اینترنت عمومی، متصل میشوند.
– نقصهای امنیت فیزیکی، مانند اتاقهای سرور بدون حفاظ.
– شرکای تجاری، مانند ارائهدهندگان خدمات ابری، به طور کامل ایمن نیستند.
تصور کنید همه این مشکلات به طور همزمان اتفاق بیفتند. تنها راه برای یک سازمان جهت دفاع از خود در برابر این آسیبپذیریها، داشتن یک استراتژی دفاع در عمق جامع و قوی است. اگر یک اقدام امنیتی شکست بخورد، اقدام دیگری آماده است تا وارد عمل شود.
عناصر مختلف یک سیستم دفاع در عمق
رویکرد چند لایهای به امنیت در یک سیستم دفاع در عمق شامل عناصری از حوزههای زیر است:
– کنترلهای فیزیکی: مانند کارتهای کلید برای ورود به ساختمان یا اسکنرهای اثر انگشت.
– کنترلهای امنیت شبکه: نرمافزارهایی که دسترسی کارمندان به شبکه و استفاده از دستگاهها یا برنامهها را تأیید میکنند.
– کنترلهای اداری: این کنترلها دسترسی کارمندان را به برنامهها یا بخشهای خاصی از شبکه محدود میکنند.
– نرمافزارهای ضدویروس: ابزاری که از ورود و گسترش بدافزارها در شبکه جلوگیری میکند.
– تحلیل رفتاری: الگوریتمها و یادگیری ماشین میتوانند ناهنجاریها در رفتار کارمندان و دستگاهها را تشخیص دهند.
دفاع در عمق چگونه کمک میکند؟
با ایجاد لایهها و حتی تکرار فرآیندهای امنیتی، احتمال نقض امنیت به حداقل میرسد. بیشتر سازمانها میدانند که یک لایه امنیتی یا یک محصول واحد (مانند فایروال) به تنهایی برای محافظت از سازمان در برابر پیچیدگی روزافزون مجرمان سایبری کافی نیست.
به عنوان مثال، اگر یک هکر موفق به نفوذ به شبکه یک سازمان شود، دفاع در عمق به مدیران زمان میدهد تا اقدامات متقابل را انجام دهند. نرمافزارهای ضدویروس و فایروالها باید در جای خود باشند تا از ورود بیشتر جلوگیری کرده و از برنامهها و دادههای سازمان محافظت کنند.
در نگاه اول، ممکن است افزونگی در امنیت اتلاف منابع به نظر برسد. اما در استراتژی دفاع در عمق، اگر یک محصول امنیتی شکست بخورد، محصول دیگری آماده است تا جایگزین آن شود.
امنیت لایهای چیست و چگونه به دفاع در عمق مرتبط است؟
اگرچه گاهی به اشتباه به جای یکدیگر استفاده میشوند، اما “امنیت لایهای” با دفاع در عمق یکسان نیست. امنیت لایهای به معنای استفاده از چندین محصول برای رسیدگی به یک جنبه خاص از امنیت است. این محصولات ممکن است بسیار شبیه به هم باشند و هدف یکسانی داشته باشند، اما در استراتژی امنیت لایهای، هر دو ضروری هستند. استفاده از محصولات به ظاهر تکراری، دفاع سازمان در برابر تهدیدات را تقویت میکند.
به عنوان مثال، یک دروازه امن و یک فایروال هر دو تعیین میکنند که کدام دادهها اجازه ورود به شبکه را دارند. البته تفاوتهایی بین این دو وجود دارد—دروازه امن یک سختافزار است در حالی که فایروال هم سختافزار و هم نرمافزار است—اما هر دو هدفشان محدود کردن دسترسی به وبسایتها و برنامههای خاص است. پس از انجام وظیفه دروازه و فایروال—مثلاً اجازه دسترسی کارمند به یک وبسایت خاص—یک محصول امنیتی دیگر باید وارد عمل شود اگر کارمند بخواهد برای ورود به آن وبسایت رمز عبور وارد کند.
محصول امنیتی بعدی میتواند احراز هویت چندعاملی (MFA) باشد که دسترسی به وبسایت را بدون ارائه چندین مدرک احراز هویت غیرممکن میکند. به عبارت دیگر، امنیت لایهای تنها یک بعد از امنیت یا یک بردار حمله را پوشش میدهد، در حالی که دفاع در عمق گستردهتر، چندوجهی و استراتژیکتر است. همچنین میتوان گفت که امنیت لایهای زیرمجموعهای از دفاع در عمق است.
استراتژی امنیت لایهای در سه حوزه مختلف ارزیابی میشود: اداری، فیزیکی و فنی. کنترلهای اداری شامل سیاستها و رویههایی است که دسترسی غیرمجاز را محدود میکنند، مانند کنترل دسترسی مبتنی بر نقش (RBAC) یا آموزش کارمندان برای مقابله با حملات فیشینگ. کنترلهای فیزیکی شامل ایمنسازی فیزیکی دسترسی به سیستم فناوری اطلاعات، مانند قفل کردن اتاقهای سرور است، در حالی که کنترلهای فنی شامل ترکیبی از محصولات و خدماتی است که سازمان برای رسیدگی به امنیت انتخاب میکند.
لایههای اساسی در مکانیزم دفاع در عمق
لایههای اصلی برای اجرای استراتژی دفاع در عمق باید شامل موارد زیر باشند:
– رمزهای عبور قوی و پیچیده
– نرمافزارهای ضدویروس
– دروازه امن
– فایروال
– مدیریت وصلهها (Patch Management)
– پشتیبانگیری و بازیابی
– اصل حداقل دسترسی (Principle of Least Privilege)، یعنی دادن کمترین سطح دسترسی یا مجوزهای لازم به کاربر برای انجام کار
با رشد شرکتها و افزایش تعداد دستگاهها، برنامهها و خدمات مورد استفاده در سازمان، این لایههای امنیتی در استراتژی دفاع در عمق اهمیت بیشتری پیدا میکنند:
– احراز هویت دو مرحلهای (2FA) یا چندعاملی (MFA)
– سیستمهای تشخیص و جلوگیری از نفوذ (Intrusion Detection and Prevention Systems)
– تشخیص و پاسخ نقطه پایانی (Endpoint Detection and Response – EDR)
– تقسیمبندی شبکه (Network Segmentation)
– رمزنگاری
– جلوگیری از نشت دادهها (Data Loss Prevention)
– شبکههای خصوصی مجازی (VPN)